English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (291 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
integer U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integers U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
powered U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
formulation U بیان ریاضی
perfect number U عدد کامل [ریاضی]
square number U مربع کامل [ریاضی]
formulated U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulate U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates U بیان داشتن بزبان ریاضی
operators U نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operator U نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
partial substitution U جانشینی کامل برای دو کالا
report generator U برای تامین گزارش کامل
up and running U اماده برای عملیات کامل
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
golly U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
gollies U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
inverts U که برای بیان نقل قول به کار می رود
inverting U که برای بیان نقل قول به کار می رود
invert U که برای بیان نقل قول به کار می رود
modelled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
modeled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
algorithmic language U یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
x punch U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
prompts U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
dirty bit U برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
marker U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
markers U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
prompted U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
programs U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
texts U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
reserve buoyancy U جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
BAK file extension U مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
dollar sign U که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
underflow U نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
inductor U قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
algorithmic U زبان کامپیوتر که برای پردازش و بیان الگوریتم ها طراحی شده است مثل ALGOL
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
interface U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
ended U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
VT terminal emulation U استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
end U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
notification message U پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
overlay U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
key O کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
decision U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
macro U استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
decisions U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
to speak [things indicating something] U بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
bcd U جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
extension U اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل
extensions U اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل
result code U پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
tabulation U نشانههای نمایش داده شده برای بیان محل توقفهای جدول بندی شده
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
algol U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
algol U زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
Mandlebrot set U تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
valid U سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
summing up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
gpr U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
mathematical notation U نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
rhetoric U علم معانی بیان معانی بیان
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
mathematical logic U منطق ریاضی [ریاضی]
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
all-out U کامل
semibreve U نت کامل
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com